امیرحسین جونامیرحسین جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات پسرمون امیرحسین

شیرخواره ی من در روز شیرخواران حسینی

عزیزم امروز روز شیرخوارگان حسینی بود ولی ما نتونستیم جایی بریم چون تو از پریروز مریض شدی و سرفه میکنی البته امروز بهتری. برای همین تو خونه چند تا عکس ازت گرفتم ......... خیلی دوستت دارم مامانی......... نوشته شده در تاریخ 18 ابان 92 ...
27 مهر 1393

یک ماهگی گل پسرمون

پسرم امروز یک ماهه که وارد جمع خانواده شدی  و حسابی خودتو تو دل همه جا کردی. توی  این یک ماه اولین سفر رو هم تجربه کردی.آره امیر کوچولو ما الان دو هفته ای میشه که اومدیم زنجان خونه ی اقا جونینا و فردا بابا میاد دنبالمون تا برگردیم خونه.  عروسکم همونقدر که از این لحظه ها و بزرگ تر شدنت لذت میبرم به همون اندازه هم دلم برای این روزها تنگ میشه.خیلی دوست داشتنی هستی... نوشته شده در تاریخ18 مهر 92
27 مهر 1393

تولد پسرکم

امیرحسین جان فرشته کوچولوی خونمون روز یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 8:05 در بیمارستان بانک ملی تهران به دنیا اومد.وزنش سه کیلو وچهل گرم وقدش 49 سانتی متر بود. پسرم از روزی که به دنیا اومدی من وبابا حس وحال دیگه ای پیدا کردیم و هرروز بیشتر از روز قبل عاشقت میشیم و از صمیم قلب دوستت داریم. نوشته شده در تاریخ:12 مهر 92 ...
27 مهر 1393